عصر کرد

آخرين مطالب

راغفر: معضلات اقتصادی با مذاکره با آمریکا پایان نمی‌یابد | توافق با آمریکا نسخۀ شفابخش اقتصاد ایران نیست سیاسی

راغفر: معضلات اقتصادی با مذاکره با آمریکا پایان نمی‌یابد | توافق با آمریکا نسخۀ شفابخش اقتصاد ایران نیست
  بزرگنمايي:

عصر کرد - صفحه اقتصاد - اینکه پزشکیان چه باید بکند و چه می‌تواند بکند تا اقتصاد نابسامان ایران اصلاح شود، موضوع مصاحبۀ یورونیوز با حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا است. آقای راغفر معتقد است دولت پزشکیان به جای تمرکز بر مذاکره و توافق با آمریکا، باید «دولت واقعی» شود تا بتواند اصلاحات اقتصادی را اجرا کند.
وی این تحول را در صورتی ممکن می‌داند که پزشکیان بتواند مجوزهای لازم برای چنین اصلاحی را از رهبر ایران بگیرد. متن گفت‌وگوی یورونیوز با این اقتصاددان مشهور و نهادگرای ایرانی پیش‌ روی شماست. در شرایطی که مذاکره و توافق با آمریکا، دست‌کم تا اطلاع ثانوی منتفی شده است، دولت پزشکیان برای بهبود شرایط اقتصادی چه کار می‌تواند بکند؟ آیا کار عمده‌ای از دستش برمی‌آید؟
حسین راغفر: «پیش از این وضعیت هم می‌شد خیلی کارها انجام داد. الان هم می‌توان اقدامات متعددی انجام داد برای بهبود وضعیت اقتتصادی کشور. ما در ارزیابی‌هایمان همیشه به این نکته توجه داشته‌ایم که با توجه به نگاه آمریکا به ایران و موقعیتش در این منطقه، به نظر نمی‌رسد رابطۀ آمریکا با ایران در چشم‌اندازی نزدیک مبتنی بر احترام متقابل باشد. بنابراین به نظرم بیش از آنکه نگاه ما به خارج باشد، باید متوجه ظرفیت‌های داخلی باشیم. توجه دولت پزشکیان باید به ظرفیت‌های تولید صنعتی در داخل و فاصله گرفتن از شیوۀ رایج اقتصاد دلالی و سوداگرانۀ مبتنی بر سفته‌بازی و خرید و فروش طلا و اقداماتی از این دست باشد؛ اقداماتی که برای تامین هزینه‌های جاری دولت‌ها در ایران انجام می‌شود. این شیوه برای کشور بسیار هم خطرناک و پرهزینه بوده است. ظرفیت تولید در داخل کاملا وجود دارد و چنانچه دولت پزشکیان بتواند تولید صنعتی را در داخل کشور رونق ببخشد، قطعا نقش تحریم‌ها و اثربخشی آن‌ها به شدت کاهش پیدا می‌کند. در این صورت آمریکا یا مجبور است راهبردش را در مواجهه با ایران تغییر دهد یا اینکه از ادامۀ تحریم‌ها دست بردارد، برای اینکه اثربخشی خودش را از دست داده است. ولی متاسفانه این اصلاح اقتصادی در داخل ایران رخ نداده و وضعیت این اقتصاد مبتنی بر دلالی و فروش دارایی‌ها هر روز هم بدتر شده است. علتش هم این است که عده‌ای در این قضیه ذی‌نفع هستند و به مصالح و منافع کشور توجهی ندارند بلکه به منافع زودگذر خودشان در چارچوب یک اقتصاد غارتی می‌اندیشند. به همین دلیل در شرایط کنونی هم طبیعتا وضع اقتصاد ایران را بدتر می‌کنند و چشم‌انداز ناامیدکننده‌ای را پیش روی ملت ایران قرار می‌دهند و ما شاهد فرسایش فزایندۀ سرمایۀ اجتماعی یا اعتماد مردم خواهیم بود. به هر حال مسیر اقتصاد ایران باید به سمت افزایش ظرفیت تولید صنعتی حرکت کند.»
آیا حجم فعلی سرمایه‌گذاری خارجی به کار رونق تولید صنعتی در ایران می‌آید؟
حسین راغفر: «سرمایه‌گذاری خارجی قطعا می‌تواند کمک کند ولی وقتی شما فضای کسب‌وکار کشورت را جوری درست کرده‌ای که الان بیش از بیست سال است که سرمایه‌گذار داخلی هم سرمایه‌هایش را از کشور خارج می‌کند، انتظار ورود سرمایه‌گذار خارجی، به نظر من انتظاری عبث است. اما ما زمینه‌های گسترده‌ای در داخل برای سرمایه‌گذاری داریم و منابعش را هم در داخل کشور می‌توان فراهم کرد و به این ترتیب می‌توان در حوزه‌های مختلفی ایجاد شغل کرد. رشد اشتغال می‌تواند به رشد اقتصادی و کسب درآمد برای کثیری از مردم منتهی شود. کاهش بیکاری با استفادۀ درست از منابع و سرمایه‌های داخلی کاملا امکان‌پذیر است.»
دولت پزشکیان چطور می‌تواند سرمایه‌های داخلی فرار کرده را به ایران بازگرداند؟
حسین راغفر: «با عملکردی که این دولت در شش ماه گذشته داشته، قطعا نمی‌تواند چنین کاری انجام دهد. آقای پزشکیان و تیمش تا کنون نشان داده‌اند که عملکرد اقتصادی دولتشان فرقی با دولت‌های بیست سال گذشته ندارد. اما راه حل بازگرداندن سرمایه‌های داخلی گریخته از کشور استفاده از تجربه‌ای جهانی است که بعد از جنگ جهانی اول در آلمان و بعد از جنگ جهانی دوم در ژاپن و بعدها در کرۀ جنوبی، چین، سنگاپور و کشورهای شرق آسیا رقم خورد. اما لازمۀ چنین اقدامی، خروج نهادهای انحصار داخلی از عرصۀ اقتصاد ایران است. نهادهای نظامی و امنیتی و بنیادهای مختلفی که تحت نظر حاکمیت‌ هستند، نوعی انحصار بوجود آورده‌اند و قدرت اقتصادی بزرگی را هم کسب کرده‌اند. در نتیجه عملا اقتدار دولت را از بین برده‌اند و به همین دلیل صرفنظر از اینکه چه دولتی سر کار بوده، در دوران پس از جنگ ایران و عراق، هر روز اقتدار دولت‌ها در ایران و حیطۀ قانونی فعالیت‌هایشان محدودتر شده و بخش قابل توجهی از آن در اختیار همین نهادهای انحصارگر قرار گرفته است. به همین دلیل دولت پزشکیان و هر دولت دیگری که بخواهد در این چارچوب کار کند، هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد. دولت در ایران حتی به منابع ارزی خودش هم دسترسی ندارد و بخشی از درآمدهای ارزی کشور به دولت تخصیص داده می‌شود. لازمۀ عملکرد موثر دولت این است که دولت بتواند جایگاه قانونی خودش را به عنوان مسئول اجرایی کشور، با همۀ اختیاراتی که در قانون برای رئیس جمهور و دولت تعریف شده است، پس بگیرد. در این صورت، امکانات متعددی در اختیار دولت قرار خواهد گرفت و دولت می‌تواند برنامه‌ریزی کند. البته برنامه‌ریزی نه به معنای مثلا برنامۀ هفتم که الان در دستور کار است. اسم این چیزها برنامه نیست. این‌ها یک مشت آرزو و آرمان است که هیچ وقت هم محقق نشده. در خوش‌بینانه‌ترین حالت می‌گویند که سی درصد این آرزوها محقق شده است. در حالی که به نظر من سی درصد هم محقق نشده. بخش قابل توجهی از منابع کشور در اختیار دولت نیست. دولت باید این اختیار را پس بگیرد و به نهادهای قدرت هم حداکثر باید سهمی از اقتصاد کشور اختصاص داده شود. همان طور که در چین کمونیست یک‌سوم اقتصاد کشور در اختیار حزب کمونیست و ارتش سرخ است. اما آن دوسوم دیگر هم رها نیست که عهده‌دارانش هرطور که دلشان خواست فعالیت کنند. آن‌ها هم برنامۀ بلندمدت حزب را دنبال می‌کنند، اما در چارچوب یک بازار محافظت‌شده و به یک معنا هدایت‌شده. به همین نسبت هم دسترسی به اعتبارات ارزی و منابع بانکی، توزیع می‌شود. ولی الان اگر قرار باشد دولت در ایران اقتدار قانونی خودش را بدست آورد، یکی از پیش‌شرط‌هایش وجود یک برنامه به این معناست که شش یا هفت صنعت باید به عنوان صنایع پیش‌برندۀ بقیۀ صنایع کشور هدف‌گذاری شوند و در اولویت برنامه‌ریزی قرار بگیرند، سپس منابع دولت فقط متمرکز بر این صنایع شوند. درآمدهای ارزی حاصل از فروش منابع طبیعی (نفت و گاز و معادن) فقط در اختیار دولت قرار بگیرد برای اینکه با اولویت بتواند این دسته از فعالیت‌های صنعتی را تامین مالی کند.»
مثلا کدام صنایع؟
حسین راغفر: «همین صنایع پتروشیمی که الان وجود دارند، بسیاری از محصولاتشان خام است. چند سال قبل آن قدر آمونیاک تولید کرده بودند که قیمت جهانی آمونیاک را در رقابت‌های داخلی شکسته بودند.»
به شش یا هفت صنعت اشاره کردید. این صنایع را نام می‌برید؟
حسین راغفر: «یکی از آن‌ها قطعا پتروشیمی است و یا صنایع روبوتیک و هوش مصنوعی که نگاهشان به آینده است. علاوه بر این، ما صنایعی در داخل کشور داریم که می‌توانند اشتغال‌زا باشند. یکی از مشکلات اصلی کشور، تعیین همین صنایعی است که باید در اولویت قرار بگیرند. این اولویت‌بخشی باید بر اساس یک سری از معیارها باشد که به نظر من یکی از آن‌ها به طور طبیعی و ناگزیر، صنایع انرژی و صنایع پتروشیمی است. در این زمینه ظرفیت‌های بزرگی در داخل کشور وجود دارد و ضمنا آیندۀ صنایع دنیا هم به انرژی وابسته است. صنایع روبوتیک و هوش مصنوعی هم به امنیت سیاسی کشور ربط دارند. نتایج این صنایع برای حوزه‌های نظامی و امنیتی مهم است و البته برای سایر صنایع هم اهمیت دارد. امروزه خودروها دیگر به صورت قدیم نخواهند بود چراکه خودشان یک ربات هستند. بسیاری از صنایعی که چشم‌انداز آینده را رقم می‌زنند، در حیطۀ همین صنایع قرار دارند. یکی دیگر از معیارهای تعیین این صنایع باید اشتغال‌زایی و ظرفیت‌های بازتوزیعی آن‌ها باشد. در شرایط کنونی اقتصاد ایران، یکی از مشکلات ما بیکاری و بویژه بیکاری نسل جوان است. از این رو توجه به صنایعی که بتوانند اشتغال‌زا باشند، مثل صنایع ساختمانی یا نساجی، مهم است. این صنایع فرصت‌های کسب درآمد و فرصت‌های بازتوزیعی را فراهم می‌کنند. دستۀ دیگری از این صنایع، صنایع ماشین‌سازی‌ هستند. یعنی صنایعی که ماشین تولید می‌کنند برای سایر صنایع. اینکه ما الان با توجه به ویژگی‌های اقتصاد کشورمان چه نوع ماشین‌آلاتی برای صنایع مختلف لازم داریم، موضوعی است که باید مورد توجه قرار گیرد.»
همین ماشین‌آلات، ممکن است بعضی قطعاتش تحریم باشد و تولیدشان با مشکل مواجه شود؟
حسین راغفر: «بله، قطعا ولی به هر صورت چیزهای زیادی می‌توانند در داخل تولید شوند.»
شما به مالزی و سنگاپور و کرۀ جنوبی اشاره کردید ولی این کشورها رابطۀ خوبی با آمریکا و جهان غرب داشته‌اند. در شرایطی که ایران با آمریکا و سایر کشورهای غربی رابطۀ مناسبی ندارد، آیا می‌تواند تجربۀ موفق مالزی و کرۀ جنوبی و … را داشته باشد؟
حسین راغفر: «تجربۀ آلمان در جنگ جهانی اول، پس از جنگ جهانی دوم الگوی ژاپنی‌ها شد. ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم 55 درصد کل سرمایۀ فیزیکی‌اش نابود شده بود و خودش هم در اشغال نیروهای آمریکایی بود. امپراتور هم تسلیم شده بود. شاید شما بگویید بخت ژاپنی‌ها این بود که آمریکایی‌ها از ترس نفوذ کمونیسم چینی به ژاپن، برخلاف آنچه که در آلمان اتفاق افتاد، رهبران ژاپن را محاکمه نکردند.** به هر حال ژاپنی‌ها این فرصت را پیدا کردند که با انسجام داخلی به بازسازی کشورشان بپردازند. چینی‌های فقیر هم وقتی که بازسازی کشورشان را شروع کردند، اگرچه تا حدی از سرمایه‌های خارجی استفاده کردند، ولی این سرمایه عمدتا متعلق به چینی‌هایی بود که در خارج کشور حضور داشتند. ما هم در خارج کشور میلیون‌ها ایرانی داریم که هم سرمایه دارند، هم دانش فنی دارند. اگر فضای کسب‌وکار کشور به نحوی اصلاح شود که از انحصارهای موجود خارج گردد و فضای مناسبی برای سرمایه‌گذاری فراهم شود، کشور ما امکانات بسیار گسترده‌ای دارد برای اینکه یک اقتصاد بخش خصوصی فعال رقابتی در آن شکل بگیرد. چرا سرمایه‌گذاران ایرانی، سرمایه‌شان را از ایران می‌برند به همین کشورهای اطراف که تازه باید کلی مالیات هم بپردازند اما در کشور خودشان نمی‌توانند سرمایه‌گذاری کنند. به نظرم دلایل عمده‌اش همین فضای اجتماعی و نیز فضای بستۀ انحصاری است که در اختیار نهادهای قدرت قرار دارد. اگر این وضع اصلاح شود، یعنی تغییر کند، به نظرم زمینه برای بازگشت سرمایۀ ایرانی‌های خارج از کشور فراهم می‌شود و بعدا هم به جذب سرمایه‌های خارجی منتهی می‌شود.»
وقتی می‌گویید زمینۀ این اصلاحات باید فراهم شود، منظورتان این است که دولت باید دولت واقعی شود. به نظرتان آقای پزشکیان با ایدۀ وفاقش می‌تواند یک دولت واقعی ایجاد کند که بتواند چنین اصلاحاتی را در اقتصاد ایران انجام دهد؟
حسین راغفر: «عرض کردم که اختیارات دولت‌ها روز به روز محدودتر شده و امروز با یکی از محدودترین دولت‌ها در جمهوری اسلامی مواجه هستیم. دولت به معنای administration. به نظر من آقای پزشکیان قطعا نمی‌تواند چنین کاری کند. ضمنا او محدودیت‌های شخصی زیادی دارد. یعنی او اقتصاد نمی‌داند و علاوه بر آن نهادهای انحصاری، به شدت هم تحت محاصرۀ مافیاها و الیگارش‌های مختلف است که مرتب مغز پزشکیان و اطرافیانش را به کار می‌گیرند و راه حل‌هایی بسیار مخرب و غلط به پزشکیان می‌دهند. اقداماتی که الان دارد انجام می‌گیرد، عملا به بی‌اعتبار شدن بیشتر دولت و خود آقای پزشکیان منجر خواهد شد. قطعا پزشکیان نمی‌تواند کار مهمی انجام دهد. مگر اینکه بپذیرد مسیری که تا این‌جا طی کرده، مسیر غلطی است و باید تغییر کند. پزشکیان بعد از این شش هفت ماه گذشته باید ارزیابی کند که آیا وضع مردم بهتر شده یا بدتر شده؟ آیا اعتماد مردم به رئیس جمهور بیشتر شده یا کمتر شده؟ آیا مردم از وعده‌های که آقای پزشکیان دادند، منتفع شده‌اند یا اینکه وضعشان در اثر سیاست‌های دولت وی بدتر شده؟ اگر به این نتیجه رسید که وضع مردم بدتر شده، باید تا قبل از اینکه دیرتر شود، تغییر جهت بدهد. آقای پزشکیان در مناظره‌هایش گفت، خصوصی هم به خود بنده و بعضی از دوستان ما گفت که هر کسی را بگذارم سر کار، از او برنامه می‌خواهم و اگر تا پایان سال نتوانست برنامه‌اش را اجرا کند، او را عوض می‌کنم. اما آقای پزشکیان یا این حرفش را فراموش کرده، یا اینکه به هر دلیلی از چنین مسیری کاملا دور شده است. به هر صورت، تا الان سیاست‌هایی که دولت پزشکیان در حوزۀ اقتصاد اختیار کرده، به حال منافع و معیشت مردم بسیار مخرب بوده است. ارزیابی پزشکیان نباید این باشد که “من چه می‌گویم”. او باید ببیند که “مردم چه می‌گویند”. آقای پزشکیان به خود ما وعده داد هیچ سیاستی را که به زیان مردم باشد، اختیار نخواهد کرد. ما هنوز هم معتقدیم که پزشکیان خودش فرد سالمی است اما آیا سلامت نفس کافی است برای تغییر ریل سیاست اقتصادی کشور؟ پزشکیان مرتب اشاره می‌کرد که دیدگاه‌های کارشناسی را می‌تواند دریافت کند ولی هیچ سازوکاری برای شنیدن و عمل کردن بر وفق دیدگاه‌هایی متفاوت از آنچه در 35 سال گذشته در اقتصاد کشور جاری بوده، در کارش دیده نمی‌شود. مادامی که ریل‌گذاری موجود در اقتصاد ایران تغییر نکند، مهم نیست رئیس‌جمهور پزشکیان است یا رئیسی یا روحانی یا هر کس دیگری.»
و شما در مجموع نظرتان این است که پزشکیان توان تغییر این ریل‌گذاری را ندارد و بنابراین از حیث اصلاح وضع اقتصاد کشور، امید زیادی به دولت او نیست.
حسین راغفر: «بله، این طور است ولی من از این جهت ناامید نیستم که این وضع نمی‌تواند ادامه پیدا کند و دیر یا زود مسئولین کشور باید تصمیات جدی‌تری بگیرند. ادامۀ این وضع قطعا به بحران‌های عمیق‌تر داخلی منجر خواهد شد. فکر می‌کنم در چنین شرایطی (یا در چنان شرایطی) گوش‌های بستۀ مسئولین کشور باز خواهد شد و خواهند پذیرفت که باید تغییرات اساسی صورت بگیرد. بدون تغییرات اساسی، ادامۀ وضعیت پس از دوران جنگ ایران و عراق تا کنون، سقوط کامل اقتصادی و به دنبال آن سقوط اجتماعی و سیاسی را در پی خواهد داشت.»
شما بر سرمایه‌گذاری داخلی تاکید دارید. دربارۀ محل تأمین منابع این سرمایه‌گذاری توضیح می‌دهید؟
حسین راغفر: «بعد از جنگ جهانی دوم بسیاری از صنایع ژاپن نابود شده بود و بانک‌ها دارایی‌هایشان را از دست داده بودند اما بدهی‌هایشان به مردم و دیگران پابرجا بود. دولت ژاپن چند حوزه را انتخاب کرد. مثلا صنایع ماشین‌سازی را. در خود همین صنایع ماشین‌سازی نیز همۀ صنایع را در اولویت قرار نمی‌دهند. مثلا با توجه به چشم‌انداز بیست‌ساله یا چهل‌سالۀ آینده، بر بعضی حوزه‌های صنایع ماشین‌سازی متمرکز می‌شوند. مثلا کشور کوچک سنگاپور در ماشین‌آلات تست‌های الکترونیک دردنیا رقیب ندارد. ما اگر بخواهیم صنایع روبوتیک را در بعضی حوزه‌ها به طور خاص گسترش دهیم، باید ببینیم چه نوع ماشین‌آلاتی لازم داریم و زنجیرۀ تأمین تولید آن دسته از ماشین‌آلات را تعریف کنیم. آقای پزشکیان موضوعی را به شکلی خام مطرح کرد که به نظر من اگر ایشان چشم‌اندازی می‌داشت و آدم‌های دور و برش هم فقط دنبال مطامع خودشان نبودند، می‌توانستند این حرف را پیگیری کنند که ما بخشی از اقتصادمان را ببریم به سواحل جنوبی. یعنی اقتصاد ساحل‌محور داشته باشیم. فرضا شما می‌خواهید یک شهرک بسازید. این شهرک چه چیزهایی لازم دارد؟ بسیاری از منابعش داخلی است. یعنی منابع ارزی‌اش اندک است؛ به نحوی که شما می‌توانید منابع ارزی‌اش را تامین کنید. ولی بیشترش منابع ریالی است. یعنی شما شن و ماسه و سیمان و تیرآهن و میلگرد و وسایل تهویه و … لازم دارید. بخش قابل توجهی از این چیزها در داخل قابل تامین است. اگر شما بخواهید در سواحل مکران یک میلیون مسکن بسازید، زنجیرۀ تامین این فعالیت را، که از خاک و ماسه و سیمان و آجر و گچ و … است، با کمک همین بانک‌های ورشکستۀ کنونی کشور فراهم کنید. اما برای این کار، نظام بانکی و نظام مالیاتی کشور اصلاحاتی اساسی لازم دارند. در صورت انجام این اصلاحات، بانک مرکزی می‌تواند پول چاپ کند و به یک بانک ورشکسته تزریق کند. آن‌وقت، این بانک موظف است تأمین‌کنندۀ زنجیرۀ تأمین مسکن‌سازی در سواحل مکران باشد. یعنی پول کسانی را بدهد که خاک و سیمان و گچ و آجر و … تولید می‌کنند. از این طریق، آن شهرک ساحلی ساخته می‌شود. کار کارشناسان وزارت مسکن هم نظارت بر حسن اجرای این برنامه است. برنامه یعنی شما هدف‌گذاری می‌کنید برای توسعه کشور، و تأمین مالی‌اش را هم پیش‌بینی می‌کنید. نه اینکه مثل این برنامه‌های پنج‌ساله که در دل آن‌ها 2500 برنامه وجود دارد ولی پول اجرای 200 تا از آن برنامه‌ها را هم ندارند. و تازه منابع ریالی و ارزی کشور هم که بدست می‌آید، به اجرای این برنامه‌ها تخصیص پیدا نمی‌کند. در هر صورت اولین چیزی که باید مشخص باشد، تامین منابع برنامه‌هاست. تامین منابع با بانک مرکزی است که پول چاپ می‌کند و این پول را در اختیار بانک عامل قرار می‌دهد و بانک عامل هم شروع می‌کند به تامین مالی فعالیت‌هایی که در این زنجیره باید اتفاق بیفتد تا در انتها آن شهرک ساخته شود. وزارت مسکن هم بر حسن اجرای این کار و اینکه بانک عامل به موقع تخصیص‌ها و اعتباراتش را بپردازد، نظارت خواهد کرد. اتفاقی که می‌افتد این است که در پایان سال، شهری که آن‌جا ساخته می‌شود، ارزش افزوده‌اش به مراتب بیش از مبلغی است که در این زنجیرۀ تامین تزریق شده است. یک کالای نهایی در انتها بدست آمده است که آن را می‌توان فروخت و همۀ عناصری که در دل این کار بودند، سهمشان را از ارزش افزودۀ نهایی یا محصول نهاییِ بدست‌آمده، دریافت می‌کنند. آن بانک هم که به هر دلیلی ورشکسته است و وضعیتش باید اصلاح شود، سهمش را از این تامین مالی دریافت می‌کند و پولی را که از بانک مرکزی گرفته، پس می‌دهد. یعنی این طور نیست که بانک مرکزی فقط کاغذ چاپ کرده باشد بلکه پولش را پس می‌گیرد. در این میان میلیون‌ها شغل ایجاد می‌شود ولی شرط این کار این است که نهادهای اضافی نیایند بگویند این پروژه را بدهید ما انجام دهیم و نمی‌شود آن را به کس دیگری بدهید. آنچه که آقای پزشکیان باید برود تضمین کند این است که این فعالیت توسط بخش خصوصی انجام می‌شود. اگر شما هزار تا خانه بخواهید بسازید، میزان خاصی از منابع را لازم دارید و اگر یک میلیون خانه بخواهید بسازید، میزان دیگری از منابع را لازم دارید. البته باید ظرفیت‌های تولید مصالح را لحاظ کرد چون اجرای چنین پروژه‌ای حتما با محدودیت‌هایی روبرو است ولی این فرایندی است که ژاپنی‌ها برای تامین مالی فعالیت‌هایشان انجام داده‌اند. ژاپنی‌ها خودرو تولید می‌کردند و آنچه آمریکایی‌ها برای آن‌ها فراهم کردند این بود که به رقبای ژاپنی‌ها در اروپا فشار آوردند که کالاهای این‌ها را بخرید. کالاهایشان را به کشور ما هم صادر کردند و با پولش از ما نفت می‌خریدند تا بتوانند بقیۀ کارشان را انجام دهند. ما بالاخره منابع طبیعی داریم ولی ژاپن هیچ منبع طبیعی‌ای ندارد. تنها شکل استفادۀ درست ما از منابع طبیعی‌مان، تبدیل این سرمایه‌های طبیعی به اشکال دیگر سرمایه است. در چنین شرایطی، مثلا اگر در یک چشم‌انداز سه‌ساله در سواحل جنوبی کشور یک میلیون مسکن و نیز امکانات فیزیکی برای صنایع بسازید، و بتوانید مثلا فولاد مبارکه را از اصفهان برگردانید به بندرعباس (چون از ابتدا قرار بود در بندرعباس باشد)، چون استقرار این بنگاه‌های صنعتی بزرگ در بندرعباس نیازمند ساختمان است، بخش قابل توجهی از آن یک میلیون مسکن را می‌توانید به همین فولاد مبارکه بفروشید و منابعتان را دریافت کنید. بسیاری از پتروشیمی‌های ما جایابی غلطی دارند. آب یکی از اصلی‌ترین نیازهای پتروشیمی است ولی رفته‌اند در مناطق خشک کشور پتروشیمی تاسیس کرده‌اند. فولادها هم این طور است و به همین دلیل اصفهان به این روز افتاده است. چندین کارخانۀ فولاد در اصفهان راه‌اندازی شده و منابع آبی را بلعیده‌اند و آن‌جا را از بین برده‌اند. انتقال این کارخانه‌های فولاد به مناطق مناسب، که تازه باید در قالب خوشه‌های صنعتی شکل بگیرد، یعنی فعالیت‌های مکمل در کنار همدیگر قرار بگیرند، نیازمند یک برنامۀ واقعی است. این چیزی که در کشور محقق شده، اسمش برنامه نیست.»
ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم از حمایت جدی آمریکا بهره‌مند بود ولی الان جمهوری اسلامی با کارشکنی جدی آمریکا مواجه است. منظورم این است که اجرای آن برنامۀ ژاپنی‌ها در ایران کنونی، امر بعیدی نیست؟
حسین راغفر: «ژاپنی‌ها یا حتی کره‌ای‌ها وقتی می‌خواستند تفنگ از آمریکا بخرند، آمریکایی‌ها به آن‌ها تفنگ M1 می‌دادند. خاطرات ژنرال پارک، رئیس‌جمهور پیشین کرۀ جنوبی نشان می‌دهد که کره‌ای‌ها تلاش می‌کردند دور از چشم آمریکا، صنایع نظامی‌شان را تقویت کنند و حتی کار در زمینۀ صنایع هسته‌ای‌شان را آغاز کردند و ژنرال پارک را به همین دلیل کشتند. رئیس سازمان امنیت دولت خود پارک، او را ترور کرد. دلیلش این بود که آمریکایی‌ها چند بار به او اخطار کردند که وارد حوزه‌های هسته‌ای نشود، او هم ظاهرا پذیرفت ولی فعالیت‌ در این زمینه را به صورت محرمانه دنبال می‌کرد. منظورم این است که این طور نبود که آمریکایی‌ها به هر کسی اجازۀ پیشرفت می‌دادند. به ژاپنی‌ها هم اجازه نمی‌دادند. ولی انسجام اجتماعی در داخل ژاپن، مردم و مسئولان را در یک پیکرۀ واحد قرار داده بود. انسجام اجتماعی خیلی مهم است و ما الان از این حیث در ضعیف‌ترین موقعیت ممکن قرار داریم. سرمایۀ اجتماعی حکومت بسیار نازل است. ما کشوری هستیم که در دهۀ اول انقلاب، با همۀ مشکلاتی که وجود داشت، از قبیل جنگ و توطئه‌های گوناگون و بی‌تجربگی مسئولین، انسجام اجتماعی بالایی داشتیم و این بزرگترین سرمایۀ اجتماعی بود که در آن تامین نیازهای اساسی مردم از طریق سهمیه‌بندی کالاها اتفاق می‌افتاد و این سهمیه‌بندی باعث شده بود که قیمت ارز در بازار سیاه برای مردم اصلا اهمیتی نداشته باشد. مردم اصلا نگران ارز نبودند. اما شما ببینید کدام کشوری در دنیا این قدر ارزش پول ملی خودش را تخریب کرده است. در همین شش هفت ماه گذشته، قیمت دلار از 52 هزار تومان رفته است بالای 100 هزار تومان. چه اتفاقی افتاده که این تخریب صورت گرفته؟ برندگان و بازندگان این وضعیت چه کسانی‌اند. معلوم است که در چنین شرایطی سرمایۀ اجتماعی از بین می‌رود و فلان آدم برای اینکه لپ‌تاپ یک دانشجو را بگیرد، او را می‌کشد یا یک مشت جوان 23 تا 26 ساله، زورگیری می‌کنند. آمار رسمی می‌گوید 26 درصد جوانان 15 تا 24 سالهایران در گروه‌بندی NEET (Not in Education, Employmet, or Training) هستند. نه تحصیل می‌کنند، نه شغلی دارند، نه مهارتی می‌آموزند. این وضع موجب شکل‌گیری همین جوانان زورگیر می‌شود که جزو اصلی‌ترین تهدیدهای امنیت اجتماعی و به دنبال آن امنیت سیاسی‌‌ هستند. بنابراین اگر واقعا قرار است اتفاقی بیفتد، لازمۀ آن همین تعهداتی است که آقای پزشکیان کرد. پزشکیان در مناظره‌های انتخاباتی‌اش سه تا تعهد اصلی کرد. این‌ها را رسما گفت و ضمنا گفت من گردنم را می‌گذارم برای اجرای آن‌ها. یکی، ریشه‌کنی گرسنگی بود. دومی، آموزش‌ همگانی بود. سومی هم خدمات سلامت همگانی. پزشکیان همین سه تا تعهدش را اگر انجام دهد، یک انقلاب بزرگ و موجب بازگشت مردم به سوی حاکمیت خواهد بود. یعنی به بازسازی انسجام اجتماعی و اعتماد عمومی و سرمایۀ اجتماعی کمک خواهد کرد و بخش قابل توجهی از هزینه‌های مردم را هم کاهش خواهد داد. اما در این زمینه، یکی از اقداماتی که قطعا باید انجام بگیرد، کاهش شدید قیمت ارز است.»
لازمۀ اصلی انجام همین سه تعهد این است که دولت واقعا دولت شود. یعنی برمی‌گردیم به همان نکته‌ای که در ابتدا مطرح کردید. بله؟
حسین راغفر: «مجموعۀ بوروکراتیک است که توزیع منزلت و موقعیت سازمانی می‌کند؛ از آن کارمند ساده‌اش تا وزیرش، مشاور وزیر، معاون رئیس‌جمهور. هیچ کاری از این‌ها برنمی‌آید. یعنی اگر بسیاری از فعالیت‌های وزارتخانه‌ها تعطیل شود، به جز چند تا وزارتخانه، هیچ اتفاقی علیه منافع مردم نخواهد افتاد. اگر رفتگران نباشند، برای مملکت مشکل ایجاد می‌شود ولی اگر مهندسین مالی نباشند، وضع مملکت احتمالا بهتر هم خواهد شد. بنابراین معلوم نیست که خیلی از این مشاغل به درد مردم و جامعه می‌خورد یا نه. دولت را باید با کارایی‌اش شناخت. دولت ما به دلیل اینکه بسیار نازل است، اصلا نمی‌توانیم اسمش را بگذاریم دولت. وزیر آموزش‌وپرورش دولت رئیسی می‌گفت 99 درصد بودجۀ ما صرف پرداخت حقوق و دستمزد می‌شود. با یک درصد بقیه‌اش که نمی‌توان آموزش‌ را توسعه داد. دوستان ما در سیستان‌وبلوچستان مدرسه می‌سازند اما وقتی می‌خواهند مدرسه را تحویل آموزش‌وپرورش دهند، نمی‌گیرد و می‌گوید خودتان معلمش را هم تامین کنید. پول ندارند برای این کار. معنای دیگرش این است که آموزش‌وپرورش در اولویت کشور نیست. چین چرا چین شد؟ مگر آمریکایی‌ها از چینی‌ها حمایت می‌کردند؟ اگر سرمایه‌گذار آمریکایی آمده در چین سرمایه‌گذاری کرده، اولا بسیاری از این افراد چینی‌های مقیم آمریکا بودند، دوم اینکه در چین فرصت‌های رقابتی شدید برای کارگر و نیروی کار ماهر و ارزان فراهم شده. نظام آموزش‌وپرورش چین طبقاتی نیست که مدرسۀ روستایش با مدرسۀ شهر تفاوت چشمگیری داشته باشد.»
آقای خامنه‌ای سال 1379 اصلاحات گورباچفی را رد کرد و از اصلاحات چینی دفاع کرد. ولی چین با اینکه به لحاظ سیاسی جامعۀ باز ندارد، اما از حیث اقتصادی و فرهنگی جامعۀ باز دارد. اگر جامعۀ چین کاملا بسته بود، نمی‌توانست این همه سرمایه‌گذار و شرکت آمریکایی و اروپایی را بپذیرد. یعنی کسانی که برای متوقف کردن اصلاحات دموکراتیک دولت خاتمی، از اصلاحات چینی دفاع می‌کردند، عملا همان اصلاحات چین را هم تاب نمی‌آورند و فضای بسته‌ای شبیه کرۀ شمالی را می‌پسندند. دغدغۀ تهاجم فرهنگی مانع حضور پررنگ غربی‌ها در ایران است.
حسین راغفر: «بله، این حرف را تا حدودی می‌توان پذیرفت ولی این طور نبوده چینی‌ها هم یک جامعۀ باز ایجاد کرده باشند.»
منظورم در بعد اقتصادی بود. ولی به هر حال جامعۀ چین نسبت به کرۀ شمالی بازتر است.
حسین راغفر: «اصلا امکان شکل‌گیری کرۀ شمالی در ایران منتفی است. این هم یکی از شعارهای اصلاح‌طلبان است.»
بله، منتفی است، به دلیل قدرت جامعه.
حسین راغفر: «بله، جامعه نمی‌گذارد چنین وضعی ایجاد شود.»
حرف من این بود که مدافعان اصلاحات چینی در زمان خاتمی، بعدها عملا دیدند که حتی حاضر نیستند اصلاحات به سبک چین را اجرا کنند چون نگاهشان نسبت به حضور اقتصادی و فرهنگی غرب در ایران، باید بازتر می‌شد ولی حاضر نشدند به چنین تحولی تن بدهند.
حسین راغفر: «بله، اما تحول از همان آغاز کار رخ نمی‌دهد. تغییرات اقتصادی، تغییرات فرهنگی را هم به دنبال می‌آورد.»
ولی ما در 27 سال اخیر هر چه جلوتر آمده‌ایم، فضای فرهنگی مقبول حکومت مدام بسته‌تر شده.
حسین راغفر: «این دست‌وپازدن‌های آخرشان است! فضای سیاسی کشور الان بازتر است یا زمان آقای خاتمی؟ به نظر من الان خیلی بازتر است. الان برخی افراد نقدهای خیلی تند متوجه حکومت می‌کنند که البته بخشی از آن ناشی از عصبانیت است. به هر صورت، جامعه از پاره‌ای خط قرمزها عبور کرده. مسائلی که در فضای مجازی و محافل گوناگون مطرح می‌شود، نشان می‌دهد که فضای سیاسی الان بسیار بازتر از دوران خاتمی است.»
علتش این است که سر کلاف اینستاگرام در آمریکا است. اگر در ایران بود، به سرنوشت روزنامه‌های اعتماد و شرق دچار می‌شد که نمی‌توانند همۀ نظرات مردم و نخبگان را بازتاب دهند.
حسین راغفر: «بله، همین طور است. حالا اینکه چرا این طور شده، بحث دیگری است ولی به هر حال این طور شده.»
اقتضائات و امکانات جهانی این وضع را ایجاد کرده نه خواست حکومت. ولی شما می‌فرمایید حکومت نهایتا ناچار است تا به یک جور گشایش تن دهد؟
حسین راغفر: «من حرفم این است که اگر ما روی اصلاحات اقتصادی کار کنیم و جوان ما بیکار نباشد که وقتش را صرف کارهای باطل کند، یعنی کسب درآمدی کند و انتظاراتش هم به طور صحیح شکل بگیرد و تغییر کند، حاکمان هم مجبورند خودشان را با تغییراتی که در پی این اصلاح و توسعۀ اقتصادی پیش می‌آید، تطبیق دهند. یعنی خود حاکمان هم به تدریج تغییر می‌کنند. مگر چینی‌ها مقاومت نمی‌کردند؟»
ولی در چین بالاترین مرجع قدرت، یعنی دنگ شیائوپنگ، خودش پرچمدار اصلاحات بود ولی در ایران نفر دوم قدرت باید اصلاحات را محقق کند و بالاترین مرجع قدرت هم جلوی او را می‌گیرد.
حسین راغفر: «من از روز اولی که آقای پزشکیان در انتخابات ثبت نام کرد، این نکات را به او گفتم. یعنی گفتم شما با این مشکلات روبرو هستی. من به ایشان گفتم هیچی در دست شما و مجلس و قوۀ قضائیه نیست و شما باید بروی مجوز اقدامات مد نظرت را از رهبری بگیری. پزشکیان گفت: می‌روم می‌گیرم. ولی نمی‌دانست که کجا آمده.»
و مطابق تحلیل شما از وضع موجود، پزشکیان نتوانسته مجوزهای لازم را از رهبری نظام بگیرد.
حسین راغفر: «نه، نتوانسته است. او در سخنرانی‌هایش مدام سوال می‌کند و به نظرش از این طریق به جامعه اطلاعات می‌دهد. ولی جامعه چه کار می‌تواند بکند؟»
اگر در ادامه هم نتواند مجوزها را بگیرد، ممکن است استعفا کند؟
حسین راغفر: «بعید می‌دانم. آقای پزشکیان چنین حرفی زده است ولی من خیلی بعید می‌دانم جرات چنین کاری را داشته باشد. پزشکیان قبل از انتخابات، خارج از مناظره‌ها، در پاسخ به کسی که از او پرسید اگر نتوانستی به وعده‌هایت عمل کنی چه کار می‌کنی، گفت استعفا می‌دهم. ولی به او اجازۀ استعفا نمی‌دهند. خودش هم بالاخره باورهایی دارد. یعنی می‌بیند اگر از مقامش استعفا کند، این اقدامش به تشدید اختلافات داخلی و تضعیف بیشتر موقعیت جهانی جمهوری اسلامی ایران منجر می‌شود. بنابراین تا آخر دوران ریاست جمهوری‌اش با نارضایتی به کارش ادامه می‌دهد.»
تقریبا به همان سرنوشت خاتمی و روحانی دچار می‌شود.
حسین راغفر: «آقای خاتمی هم می‌توانست نماند. آقای خاتمی را همین دوستان اصلاح‌طلب در دور دوم کاندیدا کردند وگرنه نمی‌خواست بیاید.»
ولی بعد از اینکه آمد، گفت اگر شورای نگهبان لوایح اختیارات ریاست جمهوری و اصلاح انتخابات را تایید نکند، استعفا می‌کند اما علیرغم مقاومت شورای نگهبان، استعفا نکرد و تا آخر با نارضایتی به کارش ادامه داد.
حسین راغفر: «اگر کسی این قدر ساده‌اندیش باشد که چهار سال رئیس جمهور بوده و نفهمیده آن لوایح را تایید نمی‌کنند، اصلا به اشتباه رئیس جمهور شده. آقای پزشکیان هم به اشتباه رئیس جمهور شده. او اصلا این‌کاره نیست.»
مسئله این است که هر کس دیگری هم جای پزشکیان باشد، دچار همین مشکل می‌شود.
حسین راغفر: «بله، همین طور است.»
چون رئیس جمهور اصلی در ایران، شخص رهبر است. رئیس این جمهوری، آقای خامنه‌ای است.
حسین راغفر: «بله. ولی هنر رئیس جمهور به نظر من در شرایط کنونی این است که رهبری را متقاعد کند که تغییر ریل‌گذاری موجود به این نحو خاص، می‌تواند منافع رهبری و کشور را تامین کند.»
آقای خامنه‌ای هم در جواب می‌گوید اگر شما این کارها را بکنید، هویت انقلابی ما از دست می‌رود.
حسین راغفر: «نه، چرا هویت انقلابی ما از دست برود؟»
چون جمهوری اسلامی باید جهان سازگار شود.
حسین راغفر: «نه، ما قرار نیست سازگار شویم. چه کسی چنین حرفی زده؟»
دست کم در حد چین باید سازگار شوند.
حسین راغفر: «چین از 1980 شروع کرده. چین امروز با چین 1980 خیلی فرق دارد.»
در 1980 کسی که در چین بالاترین مرجع قدرت بود، مشغول تغییر ریل‌گذاری بود. اگر مائو هنوز زنده بود و مقام زیردستش می‌خواست مائو را متقاعد کند، او متقاعد نمی‌شد.
حسین راغفر: «درست است. ببینید، این وضعیت تا ابد که در ایران باقی نمی‌ماند.»
وقایع سیاسی ایران در 28 سال گذشته، یعنی از دوم خرداد 76 تا الان، نشان می‌دهد برای اینکه این وضعیت تا ابد در ایران باقی نماند، از تغییر رئیس جمهور کاری ساخته نیست و رهبر باید تغییر کند.
حسین راغفر: «ما بالاخره باید ببینیم با این شرایطی که وجود دارد، چه کار می‌توانیم بکنیم. آیا باید دست روی دست بگذاریم و بایستیم بیرون گود و هو کنیم؟ یا از آمریکا بخواهیم بیاید این‌جا را بمباران کند؟ یا اینکه باید بایستیم و تلاش کنیم شرایط را تغییر دهیم؟»
این اتفاق افتاده طی این 28 سال. قبلا خاتمی و روحانی تلاش کردند رهبر را متقاعد کنند به پذیرش اصلاحات، ولی نتوانستند.
حسین راغفر: «آخر علتش این است که آقای خاتمی که آدم صادق و سالمی است ولی به نظر من چیزی از مسائل سیاسی متوجه نمی‌شد. آقای خاتمی یک آدم فرهنگی بود. آقای پزشکیان هم آدم سالمی است ولی نه فرهنگ را درست می‌فهمد نه اقتصاد را و نه سیاست را. آقای خاتمی هم اقتصاد را نمی‌شناخت. یعنی مردم دل بسته‌اند به امامزاده‌هایی که هیچ معجزه‌ای ندارند. رئیس جمهور باید کسی باشد که اقتصاد را بداند و خیلی هم در برابر غرب و آمریکا واداده نباشد، که متاسفانه اکثر قریب به اتفاق افراد این طورند. اگر افرادی با این ویژگی‌ها پیدا شوند، به نظرم می‌توانند نظر همین رهبر فعلی را جلب کنند.»
مثلا باید بگوید سپاه باید از اقتصاد عقب‌نشینی کند تا راه اصلاحات اقتصادی باز شود.
حسین راغفر: «من همۀ این‌ها را به آقای پزشکیان گفته‌ام.»
پزشکیان هم قاعدتا توصیه‌های شما و افرادی نظیر شما را به آقای خامنه‌ای گفته و ایشان هم قبول نکرده احتمالا.
حسین راغفر: «من همۀ این توصیه‌ها را به پزشکیان کردم و گفتم بدون این اصلاحات، شما هیچ کاری نمی‌توانید بکنید. پانزده نفر هم آن‌جا نشسته بودند. گفتم شما می‌توانی موفق شوی، ولی اول بگو برای چی آمده‌ای، تا من بگویم کجا آمده‌ای. پزشکیان گفت: من آمده‌ام آگاهی بدهم و اگر هم توانستم، کاری بکنم. من با صراحت کامل اسم بردم که چه عواملی نمی‌گذارند و چه کسانی اصلا امکان به تو نمی‌دهند. گفتم تو از آقای رئیسی برای این حاکمیت مقبول‌تر نیستی. ایشان هم گفت اگر این طور باشد که تو می‌گویی، من باید بروم دعا کنم رد صلاحیت شوم. روز اول ثبت نامش بود. من گفتم چرا چنین دعایی کنی؛ من فکر می‌کنم شما حتما موفق می‌شوی چون رقیبانت هیچ مقبولیتی ندارند. گفتم باید بایستی، چون می‌شود کار کرد. آقای پزشکیان گفت چه کار می‌شود کرد؟ گفتم باید بروی از رهبری این اختیارات را بخواهی. من چهار دفعه به دعوت آقای رئیسی رفتم دفتر او و هر چهار دفعه به او گفتم ما دولت نداریم و یک دولت مقتدر می‌خواهیم. دولت مقتدر یعنی اگر شما بودجه بردی مجلس و گفتی من می‌خواهم مالیات‌ها را به این ترتیب زیاد کنم، مجلس جلوی تو نایستد؛ چون مجلس، مجلس نمایندگان مافیاهای مختلف کشور است. اعضای این مجلس که نمایندگان مردم نیستند. گفتم باید بروی به آن بالا بگویی آقا من این لایحه را دارم می‌برم مجلس تا مالیات را افزایش دهم. مگر کشورهای دیگر با فروش نفت زندگی‌شان را می‌گذرانند؟ نه، مالیات می‌گیرند. شما هم باید بروی مالیات بگیری. هم به رئیسی گفتم هم به پزشکیان.»
ولی آقای رئیسی هم نتوانست دولت واقعی تشکیل دهد. درست است؟
حسین راغفر: «بله، نتوانست.»
پس به نظر می‌رسد مشکل از رئیس جمهور نیست چون هر کسی رئیس جمهور شده، نتوانسته دولت واقعی تشکیل دهد.
حسین راغفر: «بله، به همین دلیل من به پزشکیان گفتم باید بروی با رهبری صحبت کنی و بگویی وضعیت این طور است و ایشان را متقاعد کنی. ولی اگر از این طرف ظریف را بیاوری وسط، مشکل درست می‌شود. بگذارید صریح بگویم: بالاخره این جریانی که معتقد است می‌شود با آمریکا مذاکره کرد، اشکالات اساسی دارد. این جریان درست نفهمیده است که دنیا چه جوری دارد می‌چرخد. شما رفتار ترامپ را نگاه کنید. فرق ترامپ با بایدن این است که حرفش را لخت و عریان می‌زند، بایدن و دیگران این طور نمی‌گفتند. به او می‌گویند تو بر چه مبنایی می‌گویی دو میلیون مردم غزه را باید از آن‌جا بیرون کرد؟ او گفت: بر مبنای قدرت آمریکا. به همین صراحت. دنیایی که با زور شکل می‌گیرد، این طور است. مگر تجربۀ خود ما با آمریکا موفق بوده؟ حرف رهبری دربارۀ تجربۀ مذاکره با آمریکا، به نظر من حرف کاملا درستی است. اشکال ناشی از همان قرارداد بود. من بیست سال است که قراردادهای حوزۀ اقتصاد را درس می‌دهم. اقتصاد اطلاعات و قراردادها. وقتی شما یک گام برمی‌دارید، برداشتن گام دومتان باید مشروط باشد به اینکه آن‌ها هم اقداماتی کرده باشند. ولی در قرارداد برجام چنین چیزی وجود نداشت. من شدیدا طرفدار مذاکره‌ام ولی کسانی که می‌روند مذاکره کنند، باید بدانند که آمریکا از 1946 تا کنون، هشتاد کودتا در دنیا انجام داده و به هر کی وعده داده، زده زیرش. با دانستن این واقعیت و اینکه آمریکا نمی‌خواهد به شما امکاناتی بدهد، بروید مذاکره کنید؛ فقط برای اینکه به دنیا نشان داده باشید ما اهل مذاکره هستیم. اما از دل مذاکره هیچی درنمی‌آید. آنچه که به شما امنیت می‌دهد، قدرت نظامی است. اگر آمریکا تا الان نتوانسته بیشتر از این توی سر ما بزند، به دلیل همین چهار تا تیر و تخته‌ای است که این‌ها درست کرده‌اند. روس‌ها در جنگ با افغانستان کلی مشکل پیدا کردند. آمریکا بعد از بیست سال، نتوانست در افغانستان بماند. ترامپ هم در این چهار سال، که دو ماهش هم گذشته، نمی‌تواند با ایران جنگ راه بیندازد. می‌تواند تحریم کند و این کار را هم قطعا خواهد کرد ولی وارد یک جنگ جدید نخواهد شد چونکه زمان کافی ندارد. ولی همین جریاناتی که آقای پزشکیان را دوره کرده‌اند، مرتب به او می‌گویند اگر با آمریکا مذاکره کنیم، مسائل حل می‌شود. به نظر من چنین چیزی شدنی نیست.»
دربارۀ رشد اقتصادی 8 درصد که پزشکیان گفت ناممکن است و رهبر ایران گفت ممکن است، چه نظری دارید؟
حسین راغفر: «در چارچوب فعلی اصلا امکان‌پذیر نیست.»
اگر اوضاع این طور است، پس چرا پزشکیان تایید صلاحیت شد؟
حسین راغفر: «دلیلش این است که رهبری می‌خواست بن‌بست پدیدآمده بین جامعه و حکومت را بشکند. لذا آدمی منتسب به اصلاح‌طلبان را تایید صلاحیت کردند که ضمنا دارای ویژگی‌هایی است که طی هفت ماه گذشته دیده‌اید. به نظر من، رهبری دربارۀ آقای پزشکیان یک انتخاب بسیار سیاسی کرد.»
ولی مطابق گفته‌های شما، الان عملا اجازه نمی‌دهد پزشکیان کارهای لازم را انجام دهد.
حسین راغفر: «بله، همین طور است. پزشکیان اگر بخواهد کارهای لازم را انجام دهد، باید از اقتصاد شروع کند و سیاست خارجی را باید بگذارد در اختیار خود رهبری. او باید به رهبری بگوید این‌ها محدودیت‌های من برای اصلاحات اقتصادی است. من می‌خواهم این اصلاحات را در کشور انجام دهم، می‌توانم این تعداد شغل در سال ایجا کنم، اما نیازمند حمایت شما هستم.»
از آن طرف هم سپاه به رهبری می‌گوید ما در برابر اعتراضات داخلی، محکم حامی نظام هستیم و اگر ما نباشیم، نظام فرو می‌ریزد ولی شما الان می‌خواهید ما را از اقتصاد خارج کنید.
حسین راغفر: «بله، ولی خارج شدنش از حوزۀ اقتصاد منطق دارد. به نظر من خود رهبری هم این را می‌داند. حتی یکبار هم گفت شما در حوزۀ اقتصاد کاری نکنید که موجب وهن سپاه بشود. اخیرا هم فرماندۀ سپاه گفت قرارگاه خاتم نباید کاری کند که بخش خصوصی از حوزۀ فعالیت اقتصادی خارج شود. ایشان گفت ما باید در حوزه‌هایی کار کنیم که هیچ کس نمی‌تواند آن‌جا کار کند. گاهی پزشک به کسی می‌گوید عرق نخور، سیگار نکش، غذای چرب نخور و ورزش کن؛ اما آن آدم به هیچ یک از این توصیه‌ها عمل نمی‌کند و سرطان می‌گیرد. بعد به پزشک می‌گوید یک قرص نداری سرطان من خوب شود؟! اقتصاد ما هم مثل بدنی است که مبتلا به سرطان شده. سرطانش متاستاز هم کرده. لازمۀ بهبودش جراحی است. ولی لازمۀ این جراحی این است که کسی برود نزد رهبر، این واقعیت را به ایشان بگوید. یعنی بگوید مشکل این است و ما اصلا متعرض سپاه هم نیستیم، ولی شما یک فضا باز کن برای بخش خصوصی واقعی.»
احتمالا پزشکیان چنین حرفی زده؛ چون آقای خامنه‌ای اخیرا حمایتی هم از بخش خصوصی کرد.
حسین راغفر: «آقای خامنه‌ای همیشه از بخش خصوصی حمایت کرده، ولی بخش خصوصی از نظر ایشان شاید جریانات خاصی است. در زمان جنگ هم دعوایش همین بود که کار را باید به بخش خصوصی سپرد. ولی بخش خصوصی در آن زمان بازاریانی بودند که کالایی را که دولت وارد می‌کرد، احتکار می‌کردند.»
ایشان “بخش خصوصی خودی” را قبول دارد.
حسین راغفر: «بله. بعد هم سرمایه‌دار خودی ساختند. این ژنرال‌ها که بخش‌های مختلف اقتصاد در دستشان است، سرمایه‌دارهای خودی‌اند دیگر.»
مثل آقای محصولی.
حسین راغفر: «محصولی کی است؟ همۀ فرماندهان سپاه، به جز این آخری. یعنی به جز سردار سلامی، که هنوز ظاهرا وارد این کارها نشده، بقیه‌شان همگی سرمایه‌داران بزرگ‌ هستند.»
مثل رحیم صفوی و محسن رضایی.
حسین راغفر: «بله، بخش قابل توجهی از فولاد در دست آقای رحیم صفوی است. یا مثلا آقای شمخانی. بالاخره این‌ها سرمایه‌داران حکومتی شده‌اند. ولی هر کاری که کرده‌اند، نوش جانشان. الان بروند کنار و از الان به بعد، دولت باید یک نظام مالیاتی درست کند و از کسانی که صاحب سرمایه و پول شده‌اند، مالیات بگیرد. پول نفت را نمی‌خواهی به دولت بدهی و می‌خواهی هر طور که خودت خواستی خرجش کنی؟ قبول. ولی بخشی از پول نفت را به دولت بده تا کم‌وبیش بتواند درآمد ارزی داشته باشد، بقیه‌اش را هم اجازه بده دولت از طریق مالیات کسب کند. بگذار من این بانک‌ها را ببندم که این‌ها فساد نکنند. پزشکیان باید بتواند این مجوزها را از رهبری بگیرد. ولی من خیلی بعید می‌دانم که پزشکیان برود چنین حرف‌هایی را به رهبر بزند. بنابراین این ضعف رئیس جمهور است و کسی فردا نمی‌تواند بگوید آقای پزشکیان هم می‌خواست این کارها را بکند ولی نگذاشتند. نمی‌خواهد بکند.»
حالا فارغ از رئیس جمهور، رهبر هم باید دلسوز کشور باشد در عمل.
حسین راغفر: «من اصلا تردید ندارم که دلسوز است.»
پس آگاه نیست.
حسین راغفر: «بله دیگر. پس پزشکیان باید برود به رهبر بگوید وضع این طور است و این مشکلات پیش می‌آید. اما من چنین توان و جسارتی را در شخص آقای پزشکیان نمی‌بینم و به همین دلیل فکر نمی‌کنم دولت وی در شرایط فعلی بتواند کار مفید و موثری برای اقتصاد و بهروزی مردم ایران انجام دهد.»
شاید هم علت وضع کنونی ایران این است که هم آقای خمینی هم آقای خامنه‌ای، چیز زیادی از اقتصاد نمی‌دانستند و دغدغۀ اصلی‌شان عمدتا این بود که غرب در حال از بین بردن فرهنگ و هویت اسلامی ما است و ما باید در برابر غربگرایی و تهاجم فرهنگی غرب بایستیم.
یورو نیوز نوشت، حسین راغفر: «بله. البته وقوع انقلاب علل دیگری هم داشت و یکسره ناشی از دغدغه‌های فرهنگی و هویتی نبود. چنین دغدغه‌ای بیشتر دغدغۀ شریعتی بود. محرک اصلی انقلاب، شریعتی بود. شریعتی هم اصلا روی اقتصاد حرفی نمی‌زد. به هر حال بعد از انقلاب خیلی از وعده‌ها تغییر کرد.»
مطالعه بیشتر: این نماینده مجلس طوفان به پا کرد | قصد فروش ایران به آمریکا را دارند / اگر این فرد در مورد مذاکره با آمریکا جلوی مردم تبریز حرف می‌زد،‌ دهان او را خرد می‌کردند

لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/978600/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

جزئیاتی از قرارداد بازیکن ازبکستانی تیم فوتبال نساجی

دعوت از پنج وزنه‌بردار به اردوی تیم ملی بزرگسالان

کونسیسائو: در انتخاب پنالتی‌زن دخالت نکردم

پیام کونته به میلان و یووه

لواندوفسکی: رویایم زدن 100 گل برای بارسلوناست!

اعتراض باشگاه سپاهان به داور بازی مقابل فولاد

امینی: «جگر هندی» بازآفرینی حکایتی از گلستان سعدی است

«جگر هندی» بازآفرینی حکایتی از گلستان سعدی است

تهیه‌کننده صاحب‌نام رادیو درگذشت

امام جمعه ساوه: سرمایه‌گذاری، ستون اقتصاد و معیشت مردم است

انتشار کتاب محمدجواد محبت پس از درگذشتش

مهدوی: نشان دادیم شخصیت قهرمانی را شانسی به دست نیاورده‌ایم

بازتاب نخستین شکست کارتال با پرسپولیس در لیگ برتر در رسانه های ترکیه

سقوط یک پله‌ای تیم ملی شمشیربازی ایران در رنکینگ جهانی

شکست ناباورانه جوکوویچ مقابل تنیسور 19 ساله

اعتراض سپاهان به داوری دیدار با فولاد

معصومی ستاره نوظهور کشتی ایران

خبر ناامید کننده اینزاگی درباره طارمی

شکایت جدید از پایتخت 7 بخاطر این سکانس نقی معمولی/ ببینید

اعتراض سپاهان به داوری دیدار با فولاد؛ گل آقایی پور سوخت

اعتراض سپاهان به داوری دیدار با فولاد؛ گل آقایی پور سوخت – آفتاب نو | اخبار ورزشی

اقتصاد مقاومتی بر حمایت از تولید ملی تاکید دارد

مدیریت مطالعات ریسکهای نامشهود مکمل اجرا برنامه های توسعه ملی

پیام تبریک نماینده ولی‌فقیه و استاندار کرمانشاه به مناسبت عید سعید فطر

رشد چشمگیر بازدید گردشگران از سراب نیلوفر کرمانشاه

نماینده ولی‌فقیه و استاندار کرمانشاه عید سعید فطر را تبریک گفتند

عید فطر روز دریافت جوایز الهی و شبیه‌ترین روز به قیامت است

«سفرنامه آبجی مظفر»؛ پیوندی از تاریخ و جامعه‌شناسی در قالبی کمدی

انسان باید در برابر مصیبت صبر داشته باشد

نماز عید فطر در کردستان اقامه شد

حال و هوای عید فطر در کرمانشاه؛ نماز وحدت و همدلی

نماز عید فطر در جزیره کیش اقامه شد

«میزها و دیوارها»؛ تأملی دربارۀ اجزای دفتر کار

عید فطر در کردستان؛ جشن شکرگزاری و همدلی

عید فطر نماد وحدت و همدلی انسان‌ها است

هذیان پس از جراحی قلب؛ مشکل رایج برای بیماران مسن و مبتلا به بیماری‌های مزمن

مهاجرت نخبگان و فعالان دانش بنیان متوقف نشده است/ چالش‌های استارتاپ‌ها؛ از جذب سرمایه تا بازاریابی و فروش

نماز عید فطر در کرمانشاه اقامه شد

سال‌ها آواربرداری و همکاری با دنیا؛ رسیدن شرایط اقتصادی به وضعیت مطلوب چقدر زمان می‌برد؟

اعلمی فریمان: چالش مکزیک با ترامپ در حوزه امنیت و اقتصاد/ چراغ سبز واشنگتن به السالوادور/ چین‌زدایی از طریق پاناما/ خاموشی در کوبا/ حمله به مشروعیت مادورو/ رویارویی با پکن در حیاط خلوت آمریکا

صحنه‌ای که سریال پایتخت نشان داد و جنجالی شد

نظر 8 کارشناس داوری درباره صحنه‌ای که می‌توانست نتیجه بازی پرسپولیس - شمس آذر را تغییر دهد

قهرمانی کشتی آزاد ایران در آسیا/ ظهور جانشین مطمئن برای حسن یزدانی

شرط مجلس برای رای اعتماد به وزیر پیشنهادی اقتصاد/بانک مرکزی مردم را به سفته بازی سوق می دهد

صحنه خطا بر روی وحید امیری واضح نبود/ وقت اضافه باید 12 دقیقه گرفته می‌شد

تیم ملی کشتی آزاد ایران قهرمان آسیا شد

این پلاستیک می‌تواند مشکل آلودگی زباله‌ ها را حل کند

تمهیدات ترافیکی ویژه عید فطر در معابر شهری کردستان

پشت صحنه اتحاد پوتین و ترامپ؛ فرید زکریا از نقش غرب در قدرت‌گیری روسیه می‌گوید

جنجالی و بحث‌برانگیز: سپاهان مدعی یک گل شد!